داستان های خیلی کوتاه

داستان در چند خط

داستان های خیلی کوتاه

داستان در چند خط

جادوگر جزیره دور

سالها پیش جنگلبان پیری به اشتباه غول یک چشم را

از بطری آزاد کرد . غول که در ابتدا از جنگلبان اطاعت

 می کرد کم کم سرکشی کرد و بزودی تمام

 جنگل را  آتش زد و مردم را آواره بیابان کرد. جنگلبان،

جادوگری را از جزیره ای دور فراخوانده که غول را

 دوباره در بطری محبوس کند . مردم منتظرند نتیجه اند .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد